کمیل جانکمیل جان، تا این لحظه: 15 سال و 5 ماه و 6 روز سن داره

شاهزاده کوچولویی به نام کمیل

مسابقه شنا

کمیل عزیزم، امروز روز آخر کلاس شنا بود و به رسم هر سال مسابقه شنا و خلاصه گرفتن مدال طلا، من هم امروز اومده بودم مهد تا از گل پسرم عکس و فیلم بگیرم و ببینم گل پسرم توی کلاس چقدر پیشرفت کرده اگرچه بابا گفته بود که حق نداری امروز استخر بری چون دیشب تب کرده بودی و بردیمت دکتر و خلاصه چهار شیشه سفالکسین داد و گفت که گلوت چرکی شده ولی من دلم نیومد نذارم بری شنا چون انقدر خوشحال و شاد بودی که نگو و نپرس اول قرار شد فقط لباس بپوشی و بری کنار استخر دوستاتو نگاه کنی ولی بعد همین‌که با مایو اومدی کنار استخر اولین نفر پریدی توی آب و خلاصه یه شنای خوشگل انجام دادی دوستات هم همه خوب بودند و همه مامان باباها هم اومده بودند و خلاصه امروز مهد خیلی خیلی...
29 مرداد 1393

عید فطر و تعطیلات آن

کمیل قشنگم امسال عیدفطر تعطیلی خوبی داشتیم چون علاوه‌بر عید فطر سه روز بعد هم به هم وصل شد و یه تعطیلی حسابی شد. به ما که خیلی خوش گذشت. چون روز عید رو رفتیم امامزاده صالح یا به قول تو امام رضا صالح. صبح با تاکسی رفتیم و با اتوبوس برگشتیم چون اکثر مردم به مسافرت رفته بودند خیلی خلوت بود. وقتی رسیدیم توی محله خودمون رفتیم رستوران غذا گرفتیم و توی خونه با هم خوردیم تو که خیلی خوشحال بودی و بهت خیلی خوش گذشت. توی راه برگشتم باهم سر چهارراه میثم عکس گرفتیم یادگاری از محله‌مون روز چهارشنبه هم که نوبتمون بود بریم خونه باباجون قبل از اینکه بریم خونه باباجون بردمت شهر بازی، و حسابی وس...
11 مرداد 1393
1